مامان صدیقه تا 18 روز اول تولدت آومد تهران و پیش ما موند تا از من و تو مراقبت کنه، خیلی برامون زحمت کشید ایشالا که همیشه سالم باشه ، بعد 18 روز چون نمیتونست دیگه باباجونو تنها بذاره تصمیم گرفتیم بریم اقلید خونه باباجون. اون موقع هنوز ما ماشین نداشتیم واسه همین و برا اینکه تو تو راه اذیت نشی دایی علی زحمت کشید از کارش زد و مارو رسوند اقلید.این اولین مسافرت زندگیت بود گلم.